آموزش SDR - بخش دوم:______ اصول نمونه برداری و قضیه نایکوئیست
مقدمه
قضیه نمونه برداری در کتابهای مخابراتی از جمله دروس پایه ای تجزیه و تحلیل سیستم ها و همچنین DSP تدریس میگردد. معمولا در کتب دانشگاهی، تعریف قضیه نمونه برداری و اصل نایکوئیست بشکل کاملا ریاضی بیان میگردد و تطبیق آن با دنیای عملیاتی مخابرات کمی چالش برانگیز است. در اینجا قصد بر این است که به این قضیه از دید دنیای پیاده سازی نگریسته شود.
قضیه نمونه برداری یکی از قضایای پایه ای دنیای رادیونرم افزار و مخابرات دیجیتال است. درحقیقت تا زمانیکه سیگنال از حوزه آنالوگ به دیجیتال تبدیل نشود ونمونه برداری نگردد، نمیتوان روی آن پردازش دیجیتال انجام داد. در این بخش، ابتدا قضیه نایکوئیست تشریح میگردد. سپس تکنیکهای BaseBand Sampling و Under Sampling تشریح میگردد. در نهایت نیز برخی نکات عملی ذکر میگردد.
قضیه نایکوئیست
متاسفانه گاهی به اشتباه چنین استنباط میشود که قضیه نایکوئیست ما را ملزم به نمونه برداری با دو برابر بالاترین فرکانس موجود در طیف میکند، در حالیکه چنین نیست. نظریه نایکویست یک شرط لازم را مطرح میکند (که البته شرط کافی نیست) و آن این است که که فرکانس نمونه برداری بایستی بزرگتر-مساوی با دو برابر پهنای باند باشد. البته، حالت خاص این قانون میتواند اینگونه باشد که بالاترین فرکانس موجود در طیف را بعنوان پهنای باند طیف در نظر بگیریم (حتی اگر پهنای باند، عدد کوچکی باشد) و آنوقت میتوانیم بگوییم فرکانس نمونه برداری بایستی برابر با دو برابر بالاترین فرکانس موجود در طیف باشد. در حقیقت مطابق با قضیه نایکوئیست، فرکانس نمونه برداری بایستی حداقل دو برابر پهنای باند سیگنال باشد.یعنی:
Fs> 2*BW
که در آن Fs برابر فرکانس نمونه برداری و BW برابر پهنای باند سیگنال است. شرط دیگری که همواره باید پاس شود این است که طیف فرکانسی با لبه های نایکوئیست (Nyquist Edge) تداخل و تلاقی نداشته باشد. اما Nyquist Edge چیست؟ طبق تعریف، Nyquist Edge برابر است با مضارب نصف فرکانس نمونه برداری. اگر فرکانس نمونه برداری را Fs بنامیم، مضارب Fs/2 را Nyquist Edge مینامند که به اختصار آنرا NE مینامیم. این مضارب در شکل زیر نشان داده شده است.
.
مشخص شدن Nyquist Zone و Nyquist Edge.
همانطور که در شکل بالا نیزمشخص شده است، فاصله بین دو Nyquist Edge را اصطلاحا Nyquist Zone مینامند که به اختصار NZ نامیده میشود. بعنوان مثال، اگر فرکانس نمونه برداری برابر با 100MSPS باشد، آنگاه Nyquist Edge ها برابرند با:
50MHz, 100MHz, 150MHz, 200MHz,…
همچنین NZ ها نیز دارای پهنای 50MHz هستند. اولی از صفر تا 50MHz است. دومی از 50MHz تا 100MHz است. سومی از 100MHz الی 150MHz و الی آخر... .
اصول نمونه برداری بروش BaseBand Sampling
اگر سیگنال آنالوگ که به ورودی ADC وارد میشود دارای فرکانسی با مقدار کمتر از نصف فرکانس نمونه برداری (Fs/2) باشد، به آن BaseBand Sampling میگویند. اجازه دهید برای روشن شدن مطلب مثالی ذکر شود. اگر سیگنال آنالوگ از 10 الی 40MHz باشد، در یک NZ قرار میگیرد و هیچیک از NE ها را قطع نمیکند. بنابراین شرط نایکوئیست ارضا شده است و نمونه برداری انجام شده صحیح است. بعلت اینکه فرکانس سیگنال کمتر از نصف فرکانس نمونه برداری است، بنابراین نمونه برداری از نوع Base Band Sampling است (که در ادامه بیشتر تشریح میگردد).
مثالی از نمونه برداری بروش BaseBand Sampling
اصول نمونه برداری بروش Under Sampling
نمونه برداری بروش Under Sampling به نامهای زیادی شناخته میشود. یکی از این نامها که بسیار پرکاربرد نیز هست، نمونه برداری میـانگذر (Band Pass Sampling) است. همچنین با نامهای Harmonic Samplingو Super-Nyquist Sampling نیز شناخته میشود. در این روش، فرکانس سیگنال آنالوگ که قرار است بوسیله ADC نمونه برداری گردد بالاتر از نصف فرکانس نمونه برداری (Fs/2) است.
تکنیک Under Sampling بطور مستـقیم سیـگنال آنالوگ باند پایه را بدون بهره گیری از قطعات معمول مانند میکسر و فیلتر حذف تصویر، به سیگنال دیجیتال باند پایه با فرکانس میانی (IF)، پایین میآورد. همچنین باید بیان کرد که هر چه فرکانس سیگنال آنالوگ پایینتر باشد، پارامترهای SNR و SFDR بهتر خواهد بود. لذا Under Sampling نه تنها ساختار بخش RF را مشخص میکند، که کارآیی کل سیستم را نیز تعیین میکند. شکل زیر، یک گیرنده سوپرهتروداین با نمونه برداری بروش Under sampling را نشان میدهد.
یک گیرنده سوپرهتروداین با نمونه برداری بروش Under sampling
اجازه بدهید برای روشن شدن مطلب مثالی بزنیم. اگر سیگنال بین 60 الی 90MHz باشد و قرار باشد با فرکانس 100M نمونه برداری شود، آنگاه سیگنال در یک NZ (در NZ شماره 2 که از 50M شروع میشود و به 100M ختم میگردد) قرار میگیرد و هیچیک از NE ها را قطع نمیکند. بنابراین شرط نایکوئیست ارضا شده است و نمونه برداری انجام شده صحیح است. بعلت اینکه فرکانس سیگنال بیشتر از نصف فرکانس نمونه برداری است، بنابراین نمونه برداری از نوع Under Sampling است. شکل زیر این امر را بهتر نشان میدهد.
مثالی از نمونه برداری بروش Under Sampling
اما اگر فرکانس سیگنال بین 30 تا 70MHz باشد، سیگنال در یک NZ جای نمیگیرد و NE ها را نیز قطع کرده است.بنابراین شرط نایکوئیست رعایت نشده است و نمونه برداری بشکل صحیح انجام نشده است. شکل زیر این امر را بهتر نشان میدهد.
مثالی از نمونه برداری ناصحیح و عدم رعایت اصل نایکوئیست.
هنگام بکارگیری مفهوم Under Sampling در کاربردهای رادیویی، چند نکته را باید در نظر گرفت:
حداقل نرخ نمونه برداری، بیشتر از دو برابر پهنای باند سیگنال است. در شکل زیر، نرخ نمونه برداری واقعی را بر حسب نسبت بالاترین فرکانس به پهنای باند (Fu/BW) نشان می دهد. در عمل بطور معمول Fs را 2.5 برابر BW سیگنال در نظر می گیرند. دیگر اینکه همیشه بایستی فرکانس IF در پهنای باند آنالوگ ADC مدنظر قرار بگیرد. شکل زیر را ببینید.
فرمول انتخاب فرکانس نمونه برداری در Under Sampling
جهت انتخاب فرکانس نمونه برداری (Fs) از رابطه زیر استفاده میکنیم.
N از صفر شروع و تا جزء صحیح [FL/BW] ادامه مییابد. به ازای هر n، محدودهای از حداقل و حداکثر فرکانس نمونه برداری موجود میآید.
مثالی از طراحی بخش نمونه برداری بروش Under Sampling
فرض کنید که در پروژهای، سیگنال IF بوسیله رادیو روی فرکانس 70Mhz قرار میگیرد. پهنای باند سیگنال مذکور، حداکثر 25Mhz است. شکل زیر، نمایی از این پروژه را نشان میدهد.
بلوک دیاگرام مثال مورد نظر.
در این پروژه فرکانس IF برابر 70 MHz و پهنای باند حدود 25 MHz است. شکل زیر، طیف فرکانسی این سیگنال را نشان میدهد:
طیف فرکانسی سیگنال IF (قبل از نمونه برداری).
با فرض BW= 25MHz و Fc=70MHz آنگاه:
همانطور که ملاحظه میکنید، 3 محدوده انتخاب فرکانس نمونه برداری داریم که بایستی از بین آنها بهینه ترین را انتخاب کنیم.همانطور که در ابتدای همین فصل ذکر شد، در انتخاب فرکانس نمونه برداری بایستی به چندین نکته توجه نمود. همیشه بایستی سعی شود تا حتی الامکان فرکانس نمونه برداری کوچکتری را انتخاب نمود تا FPGA، DSP و مدارات دیجیتال، بار پردازشی کمتری را تحمل کنند. اما باید به این نکته هم توجه کرد که هر چه فرکانس نمونه برداری را کاهش دهیم، آنگاه بایستی فیلتر Anti-Aliasing بخش IF را نیز تیز تر بسازیم و Q فیلتر را بالاتر ببریم. این امر میتواند به افزایش شدید درجه فیلتر منتهی شود. زیرا سیگنال IF روی فرکانس میانی قرار دارد و میدانیم که هرچه فرکانس مرکزی یک فیلتر میانگذر بالاتر رود(با شرط حفظ پاسخ فرکانسی) آنگاه بایستی درجه فیلتر بالاتر رود. بنابراین، در انتخاب فرکانس نمونه برداری، معمولا سعی میشود از نواحی اول ( که اعداد کوچکی هستند ) اجتناب شود.
بنابراین، محدوده اول بعلت اینکه دقیقا دو برابر پهنای باند است و هیچ حاشیه امنیتی جهت مقابله با تاخوردگی ندارد قابل قبول نیست. کاملاً مشخص که پس از آن، بهینه ترین فرکانس نمونه برداری متعلق به ناحیه دوم ( به ازای n=2) است که در آن 82.5MHz < Fs <115MHz
است. در این محدوده نهایتاً Fs=100MHz را انتخاب میکنیم که یک اسیلاتور استاندارد بوده و در محدوده فوق نیز قرار دارد.
بنابراین: فرکانس نمونه برداری انتخاب شده در اینمثال برابر با 100MSPS خواهد بود.
چند نکته عملی در مورد انتخاب فرکانس نمونه برداری
همانطور که در بخش بالا نیز ذکر گردید، همیشه بایستی سعی شود تا حتی الامکان فرکانس نمونه برداری کوچکتری را انتخاب نمود تا FPGA، DSP و مدارات دیجیتال، بار پردازشی کمتری را تحمل کنند. اما باید به این نکته هم توجه کرد که هر چه فرکانس نمونه برداری را کاهش دهیم، آنگاه ((فاصله لبه پایین سیگنال از فرکانس صفر)) و همچنین ((فاصله لبه بالایی از فرکانس Fs/2 )) کمتر میشود. این بدین معنی است که بایستی فیلتر Anti-Aliasing بخش RF را نیز تیزتر ساخت و Q فیلتر مذکور را بالاتر برد. این امر میتواند به افزایش شدید درجه فیلتر منتهی شود. افزایش درجه فیلتر میتواند باعث اعوجاج فاز و همچنین تنزل group delay شود. امری که ممکن است در مدولاسیون های فازی نتایج جبران ناپذیری را بهمراه داشته باشد. بنابراین، در انتخاب فرکانس نمونه برداری، معمولا سعی میشود از مقادیری بیشتر از دو برابر پهنای باند استفاده گردد.
ذکر این نکته ضروری است که همیشه بخشی از عملیات فیلتر انتخاب کانال بایستی در RF و بخش دیگر بوسیله فیلتر های دیجیتال (فیلتر های FIR، IIR و CIC Decimation Filter) انجام پذیرد.
دقت شود که در تقسیم بار انتخاب کانال و عملیات فیلترینگ روی بخش دیجیتال و آنالوگ، دقت زیادی بایستی مبذول گردد تا بار عملیات فیلترینگ با در نظر گرفتن مصالحه های لازم، روی این دو بخش تقسیم گردد. اگر بخواهیم بار اصلی فیلترینگ را روی بخش RF بیندازیم، آنگاه میتوان فرکانس نمونه برداری را تا نزدیک دو برابر پهنای باند، کاهش داد و بخش دیجیتال را ساده طراحی کرد. اما همانطور که گفته شد، اینکار به قیمت پیچیده شدن فیلتر آنالوگ تمام میشود و مجبور خواهیم شد که از فیلترآنالوگی با Q بالا و پاسخ فاز نامناسب استفاده کنیم. اگر هم بخواهیم بخش اعظم وظیفه انتخاب کانال را به عهده بخش دیجیتال بگذاریم، آنگاه مجبور به استفاده از تکنیک بیش نمونه برداری خواهیم شد که باعث میشود بخش ADC، FPGA و همچنین ماژول تولید clock پیچیده گردد. شکل های زیر، این شرایط را بهتر نشان میدهند.